اگر صدهزار عالَم مُلکِ او شود، که نیاساید و آرام نیابد.
این خلق به تفصیل در هر پیشه ای و صنعتی و منصبی [می کوشند]
و تحصیلِ نجوم و طِبّ و غیرِذالک می کنند
و هیچ آرام نمی گیرند، زیرا آن چه مقصود است به دست نیامده است.
آخر، معشوق را "دلارام" می گویند، یعنی دل به وی آرام گیرد.
پس به غیر چون آرام و قرار گیرد؟
این جملۀ خوشی ها و مقصودها چون نردبانی است
و چون پایه های نردبان، جایِ اقامت و باش نیست
از بهرِ گذشتن است، خُنُک او را که زودتر بیدار و واقف گردد
تا راهِ دراز بر او کوته شود و در این پایه های نردبان عمر خود را ضایع نکند.
برگرفته از کتاب "گزیدۀ فیه ما فیه – مقالات مولانا"
برچسب : نویسنده : 21mosalmane بازدید : 170